جمعه ها...
جمعه ها
بيشتر از هر روز ديگر
نگرانت ميشوم.
ميترسم، دلت بگيرد
و كسي را نداشته باشی
تا غصه هايت را بجان بخرد.
ميترسم دلت بگيرد
و غم هايت تازه شود.
جمعه ها بيشتر از هر روز ديگر
نگرانت ميشوم...
برچسبها:
جمعه ها
بيشتر از هر روز ديگر
نگرانت ميشوم.
ميترسم، دلت بگيرد
و كسي را نداشته باشی
تا غصه هايت را بجان بخرد.
ميترسم دلت بگيرد
و غم هايت تازه شود.
جمعه ها بيشتر از هر روز ديگر
نگرانت ميشوم...
ای که از کوچه معشوقه ما میگذری
قسمت ما نشد این عشق حلالت باشد...
شبیه برگ پاییزی ، پس از تو قسمت بادم.خداحافظ ، ولی هرگز نخواهی رفت از یادم.خداحافظ ، و این یعنی در اندوه تو می میرم.در این تنهایی مطلق ، که می بندد به زنجیرم.و بی تو لحظه ای حتی دلم طاقت نمی آرد.و برف نا امیدی بر سرم یکریز می بارد.چگونه بگذرم از عشق ، از دلبستگی هایم ؟چگونه می روی با اینکه می دانی چه تنهایم ؟خداحافظ ، تو ای همپای شب های غزل خوانی.خداحافظ ، به پایان آمد این دیدار پنهانی.خداحافظ ، بدون تو گمان کردی که می مانم.خداحافظ ، بدون من یقین دارم که می مانی !!!
میخواهمت . . .
ولی . . .
دوری . . .
خیلی خیلی دور . . .
نه دستم به دستانت میرسد
نه چشمانم به نگاهت . . .
چاره ای کن !!!!
تو را کم داشتن ...
کم نیست . . .
درد است . . .
دوستت دارم
بخواهی یا نخواهی...
بیایی یا نیایی...
من همیشه
همینطور
عاشقانه برایت می نویسم...
سطرهای قبلی از خجالت آب شدند...
وگرنه در دوستت داشتن کوتاهی نمی کنم...!
بی تو اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
از همان لحظه که از چشم یقین افتادند
چشم های نگران آینه ی تردیدند
نشد از سایه ی خود هم بگریزند دمی
هر چه بیهوده به گرد خودشان چرخیدند
سیر تقویم جلالی به جمال تو خوش است
فصل ها را همه با فاصله ات سنجیدند
تو بیایی همه ساعتها و ثانیه ها
از همین روز، همین لحظه، همین دم عیدند
دلتنگي و نديدن تو
خودش غمِ عالم است
اينكـه هر روز بيشتر دوستت دارم و بيشتر دوري
قلبَم را به درد مي آورد
دلم تنگ است برايت
دوست داشتنـيِ روز هايم
دلم برايت تنگ است
دلت که گرفته باشد....تازه آغاز ماجراست.....قدم به قدم خاطرات می آیند....روحت را میخراشند....وتو ناچار می شوی به سکوت....و تحمل بغضی تلخ....دلت که گرفته باشد...قطره به قطره دلتنگی سرازیر می شود از چشمانت....وآهی سرد روی گونه هایت... مگر چقدر می توانی طاقت بیاوری!؟....دلت که گرفته باشد....فقط...یک نفر باید باشد...فقط..باید باشد..
غیرممکن یعنی
من و تو
تو ساحل
عاشق هم بودن
زیر ماه کامل
غیرممکن یعنی
تو برام دلتنگی...
بـــدترین نـوع خــودکشی
امیـــدوار بـــودن
به چیزاییــه که
هیچـوقت اتفــاق نمی افتـه ...
عِشــــــــــقَم…
اين پُستُ گذاشتم ڪہ بگـــــَم : بي تُوميميرم . . .
مي خوام بِگَم : تُو دُنيايِ مَني . .مي خوام بِگَم : دوستِت دارَم فَقَط بِه خاطِر خُودِت . .
مي خوام بِگَم : شُدي هـــــَمه ي فِکرَم . . .
مي خوام بِگَم : نَبودَنِت بَرام پــايانِ زِندِگيه . . .
مي خوام بِگَم : بيشتَر اَز عِشقِ لِيلي بِه مَجنون عاشِقِتَم . . .
مي خوام بِگَم : هَر جور کِه باشي دوستِت دارَم . . .
مي خوام بِگَم : مِثلِ نَفَسي بَرام اَگِه نَباشي مَنَم نيستَم . . .
ميخوام بِگَم : هَر شَب با خيالِت مي خوابَم . . .
مي خوام بِگَم : جايگاهِ هَميشِگيت تو قَلبِ مَنِه . . .
مي خوام بِگَم : حاضِرَم قَشَنگتَرين لَحظِه هام رُو با سَخت تَرين دَقايِقَت عَوَض کنم..
روزت مبارک عزیزدلم..ایشالا همیشه موفق باشی زندگیم..
نمیدانم از دلتنگی عاشق ترم
یا از عاشقی
دلتنگ تر!
فقط میدانم
در آغوش منی
بی آنکه باشی
و رفته ای
بی آنکه نباشی ...
زن تا عاشق نشود...
نمیبوسد...
نمیخندد...
و دستش را به دستانت
نمیدهد....
اگر نگاهش را برگرداند از زاویه نگاهت
اگر دستانش را دزدید از میان دستانت
اگر فاصله گرفت
بدان از چیزی نگران است....
بدان از رابطه ها میترسد...
از دوامش...
و از عاقبتش...
بدان دلش قرص نیست...
بدان یک فاصله بینتان افتاده
بدان یک حرفی سر دلش سنگینی میکند
بدان ترسیده....
بگذار آرام شود....
او آرامش را از تو ....
و با تو میخواهد...
با اعتماد در گوشش زمزمه کن
دوستت دارم
دنیا را زیر پایت می ریزد.
ﻣﻦ ﺁﺭﺍﻣﻢ ..
. ﻓﻘﻂ ﮐﻤﯽ ﺑﯽ ﺣﻮﺻﻠﻪ ﺍﻡ ...
ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺭﻭﯼ ﺳﺮﻡ ﺳﻨﮕﯿﻨﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ...
ﺗﻤﺎﻡ ﺧﻨﺪﻩ ﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﻧﺬﺭ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻡ
ﮐﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﺍﻡ ﻧﮕﯿﺮﺩ ...
ﻫﺮ ﭼﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﺭﺍ ﺑﻪ ﮐﻮﭼﻪ ﺑﯽ ﺧﯿﺎﻟﯽ ﻣﯿﺰﻧﻢ
ﺑﺎﺯ ﺳﺮ ﺍﺯ ﮐﻮﭼﻪ ﺩﻟﺘﻨﮕﯽ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻭﺭﻡ ...
ﻣﻦ ﺧﻮﺑﻢ ...
ﺍﻣﺎ ﺗﻮ ﺑﺎﻭﺭ ﻧﮑﻦ ...
می خواهم
” ذره ذره ”
داشته باشمت
اما
برای همیشه
همینقدر که سایه ات بر تنهایی ام باشد
کافیست
”خورشید”
نمی خواهم .
تو را پنهان می خواهم
برای خودم
تنها برای خودم ....
برای قلب کوچکم که جایست برای مهربانی بزرگ تو......!!!!!
ولنتاین مبارک عشق یکی یه دونه م,عزیزدلم,قربون مهربونیات برم من....
دلم تا برایت تنگ می شود
نه شعر می خوانم
نه ترانه گوش می دهم
نه حرفهایمان را تکرار می کنم
دلم تا برایت تنگ می شود
می نشینم
اسمت را
می نویسم
می نویسم
می نویسم
بعد می گویم
این همه او
پس دلتنگی چرا ؟
دلم تا برایت تنگ می شود
میمِ مالکیت به آخرِ اسمت اضافه می کنم
و باز عاشقت میشوم...
ولنتاینت مبارک عشقم
"سڪوت" حرف آخره...
نه ایـטּ ڪه حرفــے نباشد ، هست...
خیلــے هم هست...
"اما" عاشق ها مے כانند...
دلتنگــے به استخواטּ ڪه برسد...
مے شود "سڪوت"...
گاهـــے ...
نٍمیشـــــــہ دًســت از
دوســـــت داشتًن
یکــے بًرداشــت
حـــــــــــــــــــــتٰے وًقتــــے کٍہ اًز دًستــــــش دادے........
خـــــدایــــا....
حـــــواستــــ هستـ؟
هــــــوایشــــ هـــنــــوز دڕ دلمــــ استــــــ...
فصـــــڸ ها ڕا عوضـــ میڪنے...
ســـالهــــــا مے آینــــــد و میــــرونــــد...
ولے....
ایڹ دڸ هـــــنـــوز مخـــــاطبـــش عوض نشده!!!
خــدایــــا....
حـواستـــ هستــــ؟
آنقــــَـــــــدَر بِــــــــه روزهای تــــَلخْ عــــــادت
کــــــــــَــردِه اَم...
کـــــــِه هـــــَــر وَقت میــــــخَندَم
"قــــــــَـــلبـــــَم"
تــــیــــــــــــــر میــــــکِشَد..
ﺧﺴﺘـــﻪ ﺷــﺪﻡ ...
ﺍﺯ ﺑﺲ ﺁﺭﺯﻭ ﮐـﺮﺩﻡ ؛
ﻭ ﺩﯾـﮕـﺮﺍﻥ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺭﺳﯿـﺪﻧـﺪ ...
دلتنگ که باشی آدم دیگری میشوی
خشن تر ، عصبی تر ، کلافه تر ، تلخ تر و جالب تر اینکه با اطراف هم کاری نداری !
همه اش را نگه میداری و دقیقا سر
همان کسی خالی میکنی که دلتنگش هستی
آرزویم
با ” تو ” بودن است!
اما...
نه به بهای پا گذاشتن روی آرزوی تو!
آرزویم این است که:
” بخواهی و بمانی ”
نه اینکه بمانی به خواهشم ...!
بعضی ها ﺭﺍ میتوان ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺍﻣﺎ ﻧﻤﯿﺸﻮﺩ ﺩﺍﺷﺖ !
ﺑﻌﻀﯽ ﻫﺎ ﺭﺍ باید ﯾﻮﺍﺷﮑﯽ اﺯ ﺩﻭﺭ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺖ !
ﺑﻌﻀﯽ ﻫﺎ ﺭﺍ نباید ﺧﻮﺍﺳﺖ !
ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺖ !
ﺍﻣﺎ ﺩﻝ ﺍﺳﺖ ﺩﯾﮕﺮ ...
ﺍﺳﯿــــﺮِ ﺍﯾﻦ ﻧﮕﺎﻩِ ﺑﯿﻘﺮﺍﺭ !
گاهـــــــــــــی آنچنان مزخرف می شــــــوم
که برای دیگـــــــــران قابل درک نیستـــم…
حتی عزیــــــــــزترین کســــانـــــم را از خــــــــــــودم می رانم
اما در آن لحظه در دلــــــــــم آرزو دارم بگـــــــــویند:
” می دانم دســــــت خودت نیست، درکــــــــت می کنم ”
زنــدگــے !
בقــیــقــآ פּقــتـــی ,
غــیــرقــابل تـפـمل میشہ ڪہ
هــمـــہء" בلــگــرمــیــت "
ڪــســے بـاشہ
ڪه "ســرگــرمــیــش" بــاشـــے
دلت که گرفته باشد …
شادترین آهنگها روضه خوانی میکنند …
شلوغ ترین مکانها ، تنهاییت را به رخت میکشند …
و شادترین روزها برای تو غمگین ترین روزهاست …
دلت که گرفته باشد ، نغض میشود همه قانونها ….
چه انرژی عَظیمی می خواهَد،
کنترل اَولین قطره اَشـــــــ ـــــک برای نَچٍکیدن...
بعضیا هستن که تصــــــــادفی وارد زندگی آدم میشن..!!
تکلیف آینــــدت باهاشون روشن نیست...
ولی نفســـــــت به نفســــــــشون بنده...!
مــــــــــــــــــــــــا کــــــــــــــه قـســـــمــــتــــــــمـــــــــــون نـشد
ولـــــــــــــی مـــیـگـــــــــــــن :
خیلی حس قشنگیه به اونی که دوسش داری برسی...
تو ميدوني من عاشقتم...
ميان تمام نداشتن ها دوستت دارم..️
شانس ديدنت را هر روز ندارم ولي دوستت دارم..
وقتي دلم هوايت را ميکند
حق شنيدن صدايت را ندارم..
ولي دوستت دارم..️
وقت هايي که روحم درد دارد و مي شکند..
شانه هايت را براي گريستن کم دارم ..
ولي دوستت دارم..
حکایت موج و ساحلیم ما .
گاه آنقدر نزدیک می شوی که هم نفست می شوم.
تا می خواهم بودنت را حس کنم ،دور می شوی.
فقط نمناکی چشمهایم ، یاد آوری ام می کند که اینجا بوده ای.
تو به دریا تعلق داری و من چه بیهوده حس می کردم سهمی از دریای وجودت دارم.
بــــــــــــــاشــــــــــــی
یــــــــــــا
نبـــــــــــاشـــــــــــــی
ایـــــــــــــــن شـــــــــــــــب ســــــــــــر میشـــــــــــــــود امـــــــــــــا ایــــــــــــن شـــــــــــــــب کجـــــــــــــــا
و
آن شـــــــــــــــب کجــــــــــــــا!...
هـــــــــــــــر جـــــــــــــای دنیـــــــــــــا میــــــخواهـــــــــــــــی بــــــــــــاش
مـــــــــــن
احساســـــــــــم را
با این نوشتـــــــــــه ها
به قلبـــــــــــــــت
می رسانـــــــــــم...
دلتنــگم
بــــرای کســـی کـــه مـــدتهـــاست
بــــی آن کـــه بــــــــاشد
هـــر لــحظه
زنــــــدگی اش کـــــرده ام …..!
لحظههارو با تو بودن
در نگاه تو شکفتن
حس عشق رو در تو دیدن
مثل رویای تو خوابه
با تو رفتن
با تو موندن
مثل قصه تورو خوندن
تا همیشه تورو خواستن
مثل تشنگی آبه
اگه چشمات من رو میخواست
تو نگاه تو میمردم
اگه دستات مال من بود
جون به دستات میسپردم
اگه اسمم رو میخوندی
دیگه از یاد نمیبردم
اگه با من تو میموندی
همه دنیارو میبردم
سالها رفت و هنوز
یک نفر نیست
بپرسد از من....
که تو از پنجره عشق
چه ها می خواهی...
صبح تا نیمه ی شب
منتظری...
همه جا می نگری
گاه با ماه سخن میگویی
گاه با رهگذران...
خبر گمشده ای می جویی
راستی گمشده ات کیست؟
کجاست...؟
دلم تنگ است..
براي کسي که...
نميشود.. !!
او را خواست ..
نميشود ..!!
او را داشت ..
نميشود!!!!
اوراديد...
فقط ميشود... !!!!!
سخت براي او..
دلتنگ شد....
و درحسرت آغوشش سوخت...
عاشقانه ات میمانم... نفـــسم ...
ایـٰن منم که ﮔــﺎهــی ﻓقــــط ...
ﺑــﺎ ﻳــــﺎﺩ ﺗﻮ ﻧﻔس ﻣﻴﻜشــــــم ...
ﮔـــﺎهـــی !!! ﺩﻟـــــم ﻣﻴﺨــٰﻮﺍﻫـــﺪ
ﻓﻘــــﻂ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺩﻭﺳت ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷـٰم ....
ﮔﺎﻫـــی ﻧﺎﻣت ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﺷــﺘﺒﺎﻩ ﺑﻪ ﺯﺑـﺎن ﻣﯽ ﺁﻭﺭم...!
ﻭ ﮔﺎهی کـــه ﭼﻘــــــــــﺪﺭ ﺩﻟـــم
ﺑﺮﺍﻳﺖ ﺗﻨـــگ ﻣﯽ ﺷــــﻮﺩ...
ﭼﻘﺪﺭ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻨﺖ ﺭﺍ !
ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺗﻮﯾﯽ ﮐﻪ ﻣﻤﻨﻮﻉ ﺗﺮﯾﻨﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ
ﭼﻘﺪﺭ ﺩﻟﻢ ﻫﻮﺍﯾﺖ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﺩ !
ﻫﻮﺍﯼ ﺗﻮﯾﯽ ﮐﻪ ﺣﻖ ﻧﻔﺲ ﮐﺸﯿﺪﻥ ﺩﺭ ﻫﻮﺍﯾﺖ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺭﻡ
ﭼﻘﺪﺭ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﻣﯿﺪﻫﯽ ﺑﻪ ﻣﻦ !
ﺗﻮﯾﯽ ﮐﻪ ﺣﻖ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺍﺯ ﻭﺟﻮﺩﺕ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺭﻡ
ﭼﻘﺪﺭ ﺯﯾﺒﺎ ﻧﻮﺍﺯﺵ ﻣﯿﮑﻨﯽ ﺭﻭﺣﻢ ﺭﺍ !
ﺗﻮﯾﯽ ﮐﻪ ﺣﻖ ﻧﻮﺍﺯﺵ ﺭﻭﺣﺖ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺭﻡ
ﭼﻘﺪﺭ ﺧﻮﺏ ﺍﺳﺖ ﺑﻮﺩﻧﺖ !
ﺗﻮﯾﯽ ﮐﻪ ﺣﻖ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺑﻮﺩﻥ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺭﻡ .....